۱۵ مارس: بزرگ‌ترین تظاهرات تاریخ صربستان!*

زوونکو دان[1]– از شاخه‌ی یوگسلاوی «بین‌الملل کمونیستی انقلابی»

مترجم: محمدرضا کریمی

 

 

 

 

 

بی‌تردید در ۱۵ مارس، در بلگراد صربستان، بزرگ‌ترین تظاهرات تاریخ صربستان برگزار شد. با استناد به تصاویر آرشیوی تجمعات برگزار شده، این تظاهرات حدود ۳۰۰٬۰۰۰ نفر را دربرگرفته و بسیاری بر این باورند که حتی از این هم بیشتر بوده است.

پس از تجمعات گسترده‌ی ماه فوریه در اتوکوماندا[2]، یکی از تقاطع‌های ترافیکی اصلی در بلگراد، و روی پل آزادی در نووی ساد[3] ، دانش‌جویان تجمعات جدیدی را در کراگویواتس[4] و نیش[5] ترتیب دادند تا برای تظاهرات روز شنبه آماده شوند. گرچه دانش‌جویان اعلام کردند که تجمع روز شنبه آخرین تجمع نخواهد بود؛ بسیاری تصور می‌کردند که این روز، روز سقوط رژیم الکساندر ووچیچ[6] خواهد بود.

حتی یک روز پیش از تظاهرات بزرگ، تصاویر و ویدیوهایی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شد که صف‌های عظیمی از خودروها را در ایستگاه‌های عوارضی بزرگراه‌ها به سوی بلگراد نشان می‌داد. از آن‌جا که پیش‌بینی می‌شد جمعیت بزرگی در تظاهرات شرکت کنند، بسیاری تصمیم گرفتند یک روز زودتر به بلگراد بیایند تا در روز تظاهرات با مشکل ترافیک مواجه نشوند.

از سراسر صربستان، دانش‌جویان و فعالان راهپیمایی‌هایی را به سوی پایتخت سازمان‌دهی کردند. از روستایی به روستای دیگر، از شهری به شهر دیگر، هم‌چون قهرمانان مورد استقبال و حمایت مردم محلی قرار می‌گرفتند. زمانی که وارد بلگراد شدند، استقبال ویژه‌ای از آن‌ها شد. دانش‌جویان هزاران تشک آماده کرده بودند تا هم‌راهان خود از سراسر صربستان را اسکان دهند.

در روز تظاهرات، افراد بسیاری که از بزرگ‌راه‌های غربی و شمالی آمده بودند، در نوبلگراد[7] خودروهای خود را پارک کردند، جایی که با پای پیاده دست‌کم یک ساعت تا محل تجمع فاصله دارد. در طول صبح، صف‌های شاد و پرانرژی مردم از آن بخش شهر به حرکت درآمده بودند، در حال سوت زدن، دمیدن در شیپورها و فریاد زدن شعار «بترکون»[8] که به شعار نمادین تظاهرات تبدیل شده بود. صفی پیوسته از مردم از پل برانکو[9] که نوبلگراد را به بلگراد متصل می‌کند، عبور می‌کردند.

با رسیدن به بلگراد، کل شهر به نظر در ترافیک قفل شده بود، چرا که پلیس ایست‌های بازرسی متعددی برقرار کرده بود.

هرچه به ساعت تعیین ‌شده برای تجمع اصلی نزدیک‌تر می‌شدیم، جمعیت پایان‌ناپذیر به نظر می‌رسید. در برخی نقاط کلیدی، عبور از میان جمعیت بسیار دشوار بود. اعلامیه‌های ما با کنجکاوی واقعی از سوی تظاهرکنندگان دریافت می‌شد و علاقه زیادی به سیاست‌های انقلابی ما نشان می‌دادند.

تظاهرات در دو نقطه‌ی کلیدی میدان اسلاویا[10] و در برابر ساختمان پارلمان برگزار شد؛ اما در واقع نمی‌شد ابتدا و انتهای جمعیت را تشخیص داد.

در طول تظاهرات، همه چیز شبیه به جشن‌واره‌ای عظیم و بی‌پایان به نظر می‌رسید؛ مردم سرشار از انرژی به صورت مستمر در حال حرکت  بودند. رودهایی از انسان‌ها به جهات مختلف در جنبش بوده و از آن‌جا که بسیاری از شرکت‌کنندگان از بلگراد نبودند، به این امید که مسیر درست را در پیش گرفته باشند، معمولا فقط جمعیت را دنبال می‌کردند.

کهنه‌سربازان جنگی و موتورسواران به دانش‌جویان کمک کردند تا امنیت تجمع را حفظ کنند. سخن‌رانی‌هایی در میدان اسلاویا برگزار شد. همان‌طور که به سنت تظاهرات تبدیل شده، صدها هزار نفر در ۱۵ دقیقه سکوت شرکت کردند، به یاد ۱۵ قربانی‌ای که در تاریخ ۱ نوامبر ۲۰۲۴ در پی فرو ریختن سقف بتنی ایستگاه راه‌آهن نووی ساد جان باختند؛ حادثه‌ای که رژیم به‌خاطر بازسازی نافرجام آن، مسول شناخته می‌شود.

 

رژیم فاسد ووچیچ

در آستانه‌ی تظاهرات بزرگ، ماهیت فاسد رژیم ووچیچ کاملا آشکار شد. از زمان فرو ریختن سقف بتنی که منجر به مرگ ۱۵ نفر گردید، این رژیم با اقدامات سرکوب‌گرانه و دروغ‌های گوناگونی که برای دفاع از خود در هر مرحله به کار گرفت، موفق شد تمام نیروهای صربستان را علیه خود متحد کند.

ساختار حکومتی به شدت ضعیف و از مدیریت وضعیت ناتوان بوده است. رژیم از ترس فروپاشی، به اقدامات ناامیدانه متوسل شد. در تدارک رویارویی ۱۵ مارس، ووچیچ اعلام کرد که «خشونت بزرگی» رخ خواهد داد. همه فهمیدند که خود او آغازگر آن خشونت خواهد بود.

پلید‌ترین روش رژیم برای دفاع از سلطه‌اش، تشکیل اردوگاهی از «هواداران» ووچیچ بود. رژیم آنها را گرد هم آورد و به عنوان دانش‌جویانی معرفی کرد که می‌خواستند اشغال دانشگاه‌ها را متوقف کنند تا بتوانند درس بخوانند. هرچه به تاریخ تظاهرات نزدیک‌تر می‌شدیم، این اردوگاه بیشتر با عناصر لمپن، درمانده و برخی از بزه‌کاران پر می‌شد. افزون بر آن، بسیاری از کسانی که توسط حزب حاکم به شغلی منصوب شده بودند، تحت فشار قرار گرفتند تا به اردوگاه بپیوندند. حتی صرب‌هایی از شمال کوزوو نیز آورده شدند که البته به نظر می‌رسید بسیاری از آنان برخلاف میلشان در آن‌جا حضور داشتند.

حضور در اردوگاه روزانه با جیره‌های قابل توجه پاداش داده می‌شد. اردوگاه دارای نگهبانی خصوصی بود و در نهایت، با حصار محصور شد؛ نه برای محافظت از «ساکنان» آن، بلکه برای جلوگیری از فرارشان از اردوگاه. علاوه بر آن، پلیس از اردوگاه محافظت می‌کرد اما مانع از حمله اوباش اردوگاه به تظاهرکنندگان نمی‌شد. اردوگاه درست روبه‌روی ساختمان پارلمان قرار داشت تا رژیم بتواند تظاهرکنندگان را محاصره کند، پلیس را در نقاط استراتژیک قرار دهد و اوباش خود را همیشه آماده نگه دارد تا از «پارلمان دفاع کنند.»

یک روز پیش از تظاهرات، رژیم با استناد به فایل‌های صوتی‌ای که در دفاتر یکی از احزاب کوچک مخالف ضبط شده بود، چندین دانشجو و فعال اپوزیسیون را دستگیر کرد. به بیان دیگر، رژیم آنها را شنود کرده، سپس از طریق رسانه‌های خود این فایل‌ها را منتشر کرده بود. در این فایل‌ها، برنامه‌هایی که فعالان برای روز ۱۵ مارس داشتند مورد بحث قرار گرفته بود و رژیم از برخی ایده‌ها و پیشنهادات آنها به عنوان بهانه‌ای برای دستگیری و متهم کردنشان به تلاش برای براندازی نظم قانون اساسی استفاده کرد. این اتهام، البته بی‌اساس بود و صرفا برای ارعاب دیگر کنش‌گران به کار گرفته شد.

در طول ۱۵ دقیقه سکوت، اتفاقی نگران‌کننده نیز رخ داد. ویدیوهایی در اینترنت منتشر شد که در بخشی از تظاهرات، جمعیتی از مردم ناگهان و بدون تحریک قبلی دچار وحشت شده و به‌سرعت به سوی پیاده‌رو پناه بردند. بسیاری از تجربه‌ای سورئال با صداهای بلند و لرزش‌هایی شدید سخن گفتند. مردم که از پیش نسیت به حوادثی چون راندن خودرو به دل جمعیت هراس داشتند، ناگهان راه را خالی کردند. گمانه‌زنی‌های جدی‌ای درباره‌ی استفاده از سلاح صوتی کنترل جمعیت مطرح شد. شواهدی مبنی بر استفاده از چنین روش‌های کثیفی در آرام‌ترین لحظات تظاهرات وجود دارد.

در مقطعی از تظاهرات، تنش بالا گرفت. افراد نقاب‌دار در نزدیکی اردوگاه جمع شدند و از داخل اردوگاه، سنگ‌پرانی آغاز شد. با توجه به تهدیدهای متعدد ووچیچ، بسیاری می‌دانستند که امکان تلفات وجود دارد. مسولان دانشجویی با ماژیک شماره تماس والدین و گروه خونی خود را روی بازوهایشان نوشتند تا در صورت بروز حادثه شناسایی شوند. از آن‌جا که وضعیت در آستانه‌ی خارج از کنترل شدن بود، دانش‌جویان تصمیم گرفتند تظاهرات را پیش از موعد پایان دهند تا از وقوع خشونت جلوگیری کنند.

 

ارزیابی تظاهرات

این پایان ناگهانی تظاهرات بسیاری را غافل‌گیر کرد؛ اما اکثر شرکت‌کنندگان بدون اعتراض آن را پذیرفتند. با این تصمیم، انرژی موجود در فضا ناگهان افت کرد. مردم خیلی زود به خانه‌های خود بازگشتند و در کمتر از چند ساعت، بلگراد به حال و هوای یک شنبه شب معمولی بازگشت. اما روز بعد، کاملا آشکار بود که روحیه‌ی مبارزه در صربستان کاهش نیافته است. از این‌که صربستان شاهد بزرگ‌ترین تظاهرات تاریخ خود (روی‌دادی لبریز از مهر و هم‌بستگی) بوده، احساس پیروزی حاکم بود.

دانش‌جویان یک راه‌بندان جدید برگزار کردند تا نشان دهند که این آن‌ها هستند که تصمیم می‌گیرند چه زمانی پایان یابد، در پاسخ به ووچیچ که احساس کرده بود از ۱۵ مارس جان سالم به در برده است. در نیش، دانش‌جویان بازگشته همچون قهرمانان مورد استقبال قرار گرفتند، و در اوبرنوواتس[11]، برخی از کارگران شهرداری به‌دلیل این‌که در اردوگاه ووچیچ شرکت کرده بودند، هدف پرتاب تخم‌مرغ قرار گرفتند.

این تظاهرات هم‌چنین پرسش‌های مهمی را مطرح کرد. مهم‌ترین پرسش از این واقعیت ناشی می‌شود که ووچیچ آشکارا قصد ندارد حتی در برابر یک تظاهرات عظیم نیز از قدرت کناره‌گیری کند؛ به‌احتمال زیاد، در ۱۵ مارس بیش از ۵ درصد جمعیت صربستان در یک شهر گرد آمدند.

از سوی دیگر، این امر ضرورت وجود رهبری سیاسی مشخص در میان دانش‌جویان را مطرح می‌کند. در روز ۱۵ مارس، برنامه‌های مربوط به محل اصلی تظاهرات چندین بار ناگهانی تغییر کرد، و در نهایت به یک توافق نیم‌بند برای برگزاری آن در دو محل، میدان اسلاویا و مقابل پارلمان رسیدند. این زمانی رخ داد که هیچ نهاد رهبری‌کننده‌ی مشخصی در میان دانش‌جویان وجود نداشت. روشن است که هرچند اشکال دموکراسی مستقیم موجب انسجام جنبش با حداکثرسازی مشارکت و درگیر کردن لایه‌ی گسترده‌ای شده بود؛ اما نبود رهبری منتخب، خلئی ایجاد کرده که توسط گروه‌هایی از فعالان دانشجویی پر شده و باعث درجه‌ای از سردرگمی گردیده بود. در صورت وجود رهبری دانشجویی با اختیارات مشخص، در هر لحظه معلوم می‌بود که چه کسی مسول چه کاری است.

هم‌چنین، چیزی که روشن شده این است که علی‌رغم حضور دانش‌جویان در خط مقدم جنبش، هنوز جهت‌گیری سیاسی روشنی به آن نداده‌اند. آنها به‌مدت سه ماه و نیم خواهان انتشار اسناد مربوط به فروریختن سقف بودند؛ اما با وجود تلاش‌ها و مبارزهی ستودنی در این سه ماه و نیم، هنوز به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. ساختار رژیم ووچیچ در هراس بوده؛ اما در بنیان خود دست‌نخورده باقی مانده است.

از یک‌سو، این مساله به‌دلیل نبود مشارکت مستقیم و کافی از سوی طبقه‌ی کارگر است که هنوز اعتماد به نفس لازم برای آغاز یک مبارزه‌ی قاطع‌تر را ندارد. از سوی دیگر، به این دلیل که دانش‌جویان در چشم طبقه کارگر از مشروعیت برخوردارند، می‌توانند جهت‌گیری سیاسی‌ای به جنبش بدهند که امکان بسیج طبقه کارگر را افزایش دهد؛ امری که تا کنون محقق نشده است.

دانش‌جویان با نقش قهرمانانه‌ای که در جنبش ایفا کرده‌اند، نه تنها در میدان عمل، بلکه از نظر سیاسی نیز باید در راس جنبش قرار گیرند. آنها تا این مرحله با فراخوان به اعتصاب عمومی، و حتی بیشتر از آن، با درخواست برای تشکیل مجامع عمومی کارگران و شهروندان گام‌های درستی برداشته‌اند.

اما برای آن‌که این فراخوان واقعا طنین‌انداز شود، باید از درون پلنوم‌های خود، یک نهاد مرکزی با رهبری ملی و برنامه سیاسی تشکیل دهند. پلنوم‌ها نباید تنها در سطح دانشگاه شکل بگیرند، بلکه باید نهادهای دایمی و رسمی مشترک در سطح شهرها و در سطح ملی ایجاد شود که اختیار اجرایی کردن اراده‌ی دانش‌جویان را داشته باشند.

با این کار، نه‌تنها مشروعیت‌شان در میان مردم کارگر صربستان عمیق‌تر خواهد شد، بلکه توانایی‌شان برای هدایت مستقیم سیاسی آنها به سوی سرنگونی ووچیچ را نیز نشان خواهند داد.

طبقه‌ی کارگر به‌تدریج در زمینه‌ی اعتصاب‌ها فعالیت بیش‌تری از خود نشان داده، که نمودهای آن را در مدارس، دستگاه قضایی، فرودگاه نیکولا تسلا، اداره‌ی پست، شرکت حمل و نقل عمومی بلگراد و شرکت برق صربستان دیده‌ایم. این اعتصاب‌ها ممکن است نویدبخش حرکتی بزرگ‌تر در طبقه‌ی کارگر گردند.

رژیم ووچیچ مشروعیت خود را بیش از پیش از دست داده است. وضعیت کنونی نشان‌دهنده‌ گرایشی خطرناک است که در آن، ادامه‌ی حاکمیتش می‌تواند منجر به وضعیت اجتماعیِ وخیم‌تری شود. اکنون زمان آن فرا رسیده که طبقه‌ی کارگر به‌عنوان طبقه‌ای که ابزارهای اصلی اقتصادی جامعه را در دست دارد، به یاری فرزندان خود و دانش‌جویان شتافته، مشترکا ووچیچ و رژیم جنایت‌کار او را شکست دهند.

 

 

*منبع:   https://marxist.com/15-march-the-biggest-protest-in-the-history-of-serbia.htm

[1] Zvonko Dan – Yugoslav section of the RCI

[2] Autokomanda

[3] Novi Sad

[4] Kragujevac

[5] Niš

[6] Aleksandar Vučić

[7] New Belgrade

[8] Pump it

[9] Branko’s Bridge

[10] Slavija Square

[11] Obrenovac